از بازار ۱۲۰۰ میلیارد دلاری گوهرسنگها در دنیا، کشور سوئیس با ۹۸ میلیارد دلار گردش مالی، صدر لیست قرار دارد. جالب اینجا است که این کشور فاقد معدن است و تنها با سرمایهگذاری در بخش فرآوری و تراش و البته برندسازی به چنین جایگاهی رسیده؛ رتبههای بعدی متعلق به هنگکنگ، امریکا، هند، چین، امارات و… است، اما کشور ما، باوجود اینکه تمام زنجیره ارزشافزوده گوهرسنگ را دارد، در میان ۱۸۰ کشور فعال در بازار این صنعت، رتبه ۱۰۵ را به خود اختصاص داده و رقمی حدود ۴۰۰ میلیون دلار گردش مالی از این طریق داشته که بهتمامی برای مصرف داخلی بوده است، در حالی که ایران تاریخچهای ۱۱ هزار ساله در معدنکاری و ۵ هزار ساله در گوهرتراشی را پشتسر گذاشته و معدن فیروزه نیشابور ما، از قدیمیترین معادن جهان است. حال باید پرسید که چرا دستاورد ما از این صنعت پررونق، تا این اندازه ناچیز است و چه شد که ما نتوانستهایم به جایگاه مناسبی در این حوزه دست پیدا کنیم؟
در بررسی این مشکل، صنعت گوهرسنگ از معدن تا بازار با چالشها و معضلات متعددی دست به گریبان است که بهطور خلاصه عبارتند از: رشد افسارگسیخته تورم، افزایش نرخ دلار، مشکلات و تبعات ناشی از همهگیری کرونا، کاهش گردشگر داخلی و خارجی، ممانعت از واردات و صادرات سنگهای قیمتی و امثال آن. مشکل تورم، البته معضلی جهانی است، اما در ایران بهخاطر تحریمها و افزایش نرخ دلار تشدید شده و متاسفانه بخش اقتصادی کشور را به رکود تورمی کشانده است.
علاوه بر این، ناتوانی در دسترسی به بازارهای جهانی موجب شده، بسیاری از محصولات و تولیدات بهفروش نرسد، کارگاههای گوهرتراشی از مدار تولید خارج شوند و حتی فعالیت بسیاری موسسات آموزشی تراش سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی یا مراکز ساخت و تولید دستگاههای گوهرتراشی متوقف شود،البته بسیاری از مشکلات این بخش هم ریشه داخلی دارد. نابسامانیهای قوانین و دشواری راهاندازی کسبوکار در این حوزه، 2 چالش عمدهای است که کمتوجهی به آنها مانع رشد صنعت گوهرسنگ شده است.
اگر بخواهیم چالشهای پیشروی این صنعت را از ابتدای زنجیره، موردبررسی قرار دهیم، باید از اکتشاف شروع کنیم. متاسفانه بیشتر اکتشافاتی که در کشور انجام میشود، اصولی و علمی نیست. از یکسو با ضعف قوانین مربوط به اکتشاف، استخراج و تولید گوهرسنگها و بهروز نبودن تجهیزات و دستگاههای و ماشینآلات داخل کشور روبهرو هستیم و از سوی دیگر معدود شرکتهای بزرگ اکتشافی، پیجویی و استخراجی که از ماشینآلات و امکانات مناسب برخوردار هستند، بیشتر به کار روی ذخایر فلزی تمایل دارند، زیرا استخراج این سنگها باید بهطورکامل علمی و اصولی، بدون انفجار و با روشهای خاص باربرداری باشد و دشواریهای خاص خود را دارد. بهعنوان مثال میتوانم به معادن فلزی فعالی اشاره کنم که تا چندی پیش، مالاکیت، کریزوکولا و فیروزه هم از آن استخراج میشد، اما با افزایش شدید دستمزدها و اجارهبهای ماشینآلات، صرفه اقتصادی این کار از دست رفت. در این مسیر، تعداد زیادی از فعالان و کارگران، فرصت شغلی خود و تعداد زیادی از کارگاههای گوهرتراشی، محل تامین ماده اولیه خود را از دست دادند و تولیداتشان افت کرد و فرصتهای زیادی هدر رفت. لازم به ذکر است، بیشتر باطلهها در معادن فلزی ما از جنس گوهرسنگ است، اما چون در این زمینه خلأ قانونی وجود دارد و الزامی به استفاده از آنها نیست، توجهی به این ثروت ملی نمیشود و بخش زیادی از آن هدر میرود.
پرسش اساسی اینجا است که برای تغییر این وضعیت چه میتوان کرد؟
مهمترین نیاز این صنعت، بازنگری و تغییر قوانین تجاری مربوط، تسهیل واردات، صادرات و بازرگانی داخلی است. علاوه بر این، رفع موانع و پیچیدگیهای صدور مجوز کسبوکار از ضروریات این صنعت بهشمار میرود. بهعبارت دیگر، صنعت گوهرسنگ چندین و چند متولی دارد. از وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی گرفته تا وزارت صنعت، معدن و تجارت، بخش مشاغل خانگی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی و سازمان آموزش فنیوحرفهای، بنابراین مجوز کار در این حوزه بهسختی صادر میشود و متقاضی با چالشهایی از قبیل اثبات سابقه کار، رعایت ضوابط مشخصی برای نوع ساختمان، فضا، تجهیزات و مانند آن درگیر است، علاوه بر این، اتحادیههای متعددی هم وجود دارد که در سطح کشور پراکندهاند و اخذ جوار کسب از آنها با چالشهای زیادی رو به رو است، چون برخی از این اتحادیه خود واردکننده و فروشنده گوهرسنگ هستند و علاقهای به رونق صنعت گوهرتراشی در کشور ندارند.
صنعت گوهرسنگ یکی از حوزههای اشتغالآفرین و تولید ثروت است و جا دارد باتوجه ویژه به این بخش، زمینه رونق و رشد و توسعه آن را فراهم کرد.